اروضه حضرت زهرا س

بر خواست دگر جمع کند بستر خود را///می خواست که خوشحال کند همسر خود را....امروز خودش پای تنور آمد ونان پخت///تا سیر کند فاطمه نان آور خود را....این معجر خاکی دگر اندازه او نیست ///داده است به آتش کمی از معجرخود را......آنقده مرد خوشحال میشه  وقتی وارد خونه بشه ببینه همسر بیمارش از بستر بیماری بلند شده  یه مرتبه نگاه کرد دید فاطمش امروز از بستر بیرون اومده. خودش داره بچه هاشو شستشو می ده...مدام دست رو سر بجه هاش می کشه.. موها زینبشو شونه می کنه فرمود اسما.فضه بیایید الحمد الله حال فاطمم خوب شده..بیایید کمکش کنین...یه دیدن اشکای فاطمه جاری شد عرضه داشت یا علی خودم می خوام بچه هامو شستشو بدم. آخه امروز روز آخر عمره منه...آخی . تمام حاصلم از زندگانی ...آی امید روزگارم بی خبر رفت....پایان